مصاحبه با خبرنگاران و مجریان امریکایی را هیچوقت برای رئیسانجمهور ایران مناسب نمیدانستم و معتقدم برای چیزی که رساندن صدا به دنیا و جریانسازی خبری نامیده میشود، راههای بهتری هم وجود دارد، اما در همین مصاحبهها نیز هیچگاه در هیچ دورهای حق مطلب ادا نشده است. تاکر کارلسون، مجری امریکایی از دکتر پزشکیان میپرسد «دوست دارید این جنگ چگونه به پایان برسد؟» و رئیسجمهور محترم ما در تمامی پاسخها تفکیک مشخصی از ترامپ و نتانیاهو میکند! حتی وقتی میگوید «ترامپ به اندازه کافی توانایی دارد که خاورمیانه را شکوفا کند و آیندهای روشن و صلحآمیز به ارمغان بیاورد»، این تفکیک را بین ترامپ واقعی و ترامپ خیالی نیز قائل میشود! در حالی که باید مشخصاً از «امریکا» و «رژیم صهیونی» نام برده میشد و این دو «یکی» دیده میشدند و بر این یکیبودن اصرار و صدها دلیل متقن آورده میشد، و از ترامپ نیز باید آنگونه که خود با افتخار خودش را به جهان معرفی میکند، یاد میشد، نه کمتر از آن! شاید کسانی با اشاره به شخصیت خودشیفته و توجهطلب ترامپ بگویند «این بخش از سخنان پزشکیان حاصل مشاوره متخصصان و روانشناسان بوده است»، اما از اینگونه سخنان، مافیای یهود بیشتر از اینها در گوش او میخوانند و ترامپ خود نیز «باور»ی دارد و چندان با این جور سخنان احساساتش شکوفا نمیشود، و اگر روانشناسی توصیه کرده باشد که از نامهای مقامهای رژیم و امریکا به جای نامهای ساختار سیاسی این کشورها استفاده شود، شاید او گمان کرده است که مشاوره ازدواج میدهد نه مشاوره سیاسی! و در نهایت ما اکنون ملتی خشمگین هستیم و نمیتوانیم مانند روزهای صلحوصفا سخن بگوییم. نشاندادن خشم ملت عین عقلانیت است. اگر در جای خود خشم خود را نشان ندهیم، و روانشناسانه سخن بگوییم، در بیجای مکان و زمان پاسخ ما را بهگونهای میدهند که کار از دست روانشناسان خارج شود!
مجری درباره تهدید ترامپ به ترور و اینکه آیا دولت ایران از آن حمایت میکند یا نه، میپرسد. باید میگفتیم: ببخشید؟! منظور شما تهدید رهبران و رئیسجمهور ایران به ترور است؟! آیا اشتباه لفظی داشتید؟! چون این رئیسجمهور امریکا بود که پشت تریبون رسمی رهبران ایران را به ترور تهدید کرد، و اگر اکنون برخی افراد از میان مردم ایران تلاشهایی برای مقابله با این تهدید دارند، چرا وارونهنمایی میکنید؟! وقتی رئیسجمهور حتی از بمباران محل اقامت خود و قصد ترورش یاد میکند، نیاز نبود که با یک امریکایی از فرهنگ شهادت و آمادگی برای جانفشانی در راه میهن سخن گفته شود. فراموش نکنیم که ترامپ وقتی اجلاس «گروه هفت» را رها کرد، و آن کنایه را به ماکرون زد، تصورش این بود که سران سهقوه ایران را کشته است و برای ماجراجویی و تخیلات بعدی به امریکا بازگشت.
درباره آغاز دوباره مذاکرات، سخن رئیسجمهور مثبت و سنجیده بود وقتی گفت که مردم ایران اکنون در بحران ترور فرماندهان و دانشمندان خود با همسران و فرزندانشان هستند، آنهم درحالی که گاهی برای ترور یک فرد، یک ساختمان و دهها شهروند دیگر را قربانی کردند. اما این صدای رسا نباید در میل به مذاکره و راهحلهای دیپلماتیک ساکت میشد.
قصدی نداریم که سخنان رئیسجمهور محترم را بند به بند نقد یا با تمایلات و تفکرات خودمان نقد و تحلیل کنیم، اما سخنان مثبت و ارزشی و اخلاقی گفتن در این وضعیت، همانند رفتار کسانی است که در اوج بمبارانهای تهران از اهمیت «خرد ناب ایرانی» و «صلح ایرانی» و گفتوگوی سازنده مبتنی بر عقلانیت با نتانیاهو و ترامپ یاد میکردند!
یک گفتوگو در این سطح و در این صحنه را همه جهان میبینند، پس نباید گفت که مخاطب این سخنان امریکاییها بودند یا که بود و که نبود. باید با همه جهان صحبت میشد؛ و همه آزادگان جهان اکنون باید نفرت و خشمی را که خود در دو سال اخیر از رژیم صهیونی و امریکا- حتی در قلب دانشگاههای امریکا- ایجاد کردهاند، در سخنان ما هم میدیدند.